- گرده پیه
- پیهی است بر روی کلیتین
معنی گرده پیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیر فرتوت، سال خورده، کمپیر
جایی از بدن انسان یا حیوان که کلیه در آنجا قرار دارد
جایی که گرده (قلوه) بدانجاست: و خرقه های با آب یخ سرد کرده بر گرده می نهند
عمل پختن نان مدور شغل گرده پز، دکان گرده پز
فیل بزرگ، ناقه سر بزرگ
پیر سالخورده (مخصوصا زن) : ای گنده پیر جادو، نگاه کن که بندیان چگونه بیرون آمدند. توضیح این ترکیب برای مردان پیر نیز استعمال شود: حور با تو چگونه پردازد ک حور با گنده پیرکی سازد ک (سنائی)، دنیا: از فرازش نبرده سوی نشیب مگر این گنده پیر غر چه فریب (سنائی) توضیح بعض فاضلان بضم اول خوانده اند ولی غالب محققان بفتح اول خوانند. هدایت نیز در انجمن آرا تصریح کرده: پیرزنی که بغایت سالخورده باشد و بد بوی گردد چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. و آنندراج نیز همین عبارت را نقل کرده است
دوک دستی که بدان پنبه و پشم ریسند، چرخ کوزه گری که با دست چرخانند
نانوایی که نان گرده بپزد
یا گرده گه برکشیدن، قد کشیدن بلند بالا شدن: زپستی و کندی بمردی رسید توانگر شد و گرده گه برکشید
کسی که نان گرد پزد: همان گرده نرم چون لیف خز کزو پخته شد گرده گرده پز. (نظامی)